گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در مورد دوره ی «طرح ولایت»
دورهی آموزش مبانی اندیشهی اسلامی با عنوان «طرح ولایت» دورهای است که با هدف آموزش نظام اندیشهی اسلامی و صیانت از گوهر نفیس اندیشهی ولایت و اسلام ناب محمدی(ص) و دفاع فکری از دستاوردهای انقلاب اسلامی برگزار میشود. این دوره جایگاهی ویژه در اندیشهی رهبر فرزانهی انقلاب دارد. تا آنجا که ایشان در ۲۴ سال گذشته، ۷ دیدار اختصاصی با دانشپژوهان طرح ولایت داشتهاند. در ادامه بخشی از جملات معظم له درباره طرح ولایت، برگزارکنندگان آن و اهمیت تقویت مبانی معرفتی را از نظر می گذرانید:
اولاً باید نظام را از لحاظ مبانی معرفتیش کامل کنیم. ثانیاً بنای نظام را باید بر اساس آن مبانی معرفتی کامل کنیم؛ یعنی نظام اسلامی، دولت اسلامی و کشور اسلامی، هر کدام مترتب بر همدیگر است؛ اینها همه یکسان و یک چیز نیستند. تا کشور، اسلامی بشود، ما خیلی کار داریم. تا مکارم اخلاق اسلامی و دانشگاه اسلامی – همین توقعاتی که شما دارید و آرزوهای بلندی که به حق در نسل جوان ما هست – تحقق پیدا کند، راه طولانی داریم. اینکه میگویم اول کار هستیم، یکی از نشانههایش این است. و از طرف دیگر، این فکر، فکری نیست که در چهارچوب حصار جغرافیایی یک کشور بگنجد و بتواند بماند؛ این، به طور طبیعی باید انتشار پیدا بکند و عقبهی عاطفی و فکری ملتها را برای خودش کسب کند. البته از اول انقلاب، موارد متعددی از این را ما دیدهایم و پیش آمده است؛ امروز هم همین است؛ منتها احتیاج دارد که این عقبه، هر چه بیشتر استمرار داشته باشد.
خوشبختانه جوان های ما میفهمند که دنبال چه هستند و همین بایستی در کشور روی آن تأکید بشود: اینجور طرح هایی [طرح ولایت] که شما جوان ها در آن وارد هستید که مبتکر این کار هم حضرت آقای مصباح (دامتبرکاته) هستند که از چند سال قبل این کار مفید را شروع کردند و اشباه و نظایر این کار در دانشگاهها و محیطهای علمی و تحقیقی و در هر نقطه ی دیگر کشور اینها جزو با ارزش ترین کارهاست، که جوان ها را با ایمان راستین، و عمیق بار بیاورد و ایمان آنها را با معرفت و روشنبینی همراه کند. ارزش این کارها [طرح ولایت] به همین است.
انشاءالله این کار [طرح ولایت] هم باید روزبهروز به همین صورت قوی و خوب، توسعه پیدا بکند و کسانی که دستاندرکار مسائل فرهنگی هستند، مغتنم بشمارند، قدر بدانند و از آن استقبال بکنند. شما جوانان عزیز [دانشآموختگان طرح ولایت] ـ هم پسرها، هم دخترها، هم دانشجویان، هم دانشآموزان ـ این آگاهی هایی را که بهدست آوردید، معلوماتی که کسب کردید و کتاب هایی را که فراگرفتید، استمرار ببخشید و رابطهی خود را با این مرکز، ادامه بدهید.
آن چه من را به این اجتماع، به این برنامه، به این اردو [طرح ولایت] و به این مجموعهی علمیـ آموزشی و فرهنگی [موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)] دلبسته و معتقد میکند این است که در اینجا آمیزهای از علم و ایمان، از تفکر و عاطفه مشاهده میشود. اشتباه میکنند کسانی که خیال میکنند این عواطف برخاسته از شور ایمان را از نسل جوان مؤمن این کشور میتوان جدا کرد. و اشتباه میکنند کسانی که این عواطف را دست کم میگیرند.
این طرح ولایت که حضرت آقای مصباح (ادام الله بقائه) راه انداختند بسیار چیز خوبی است و باید ادامه ادامه پیدا کند. ایشان هم فکرش را کرد یعنی هم منبع فکری داشت، هم ابزار کار داشت یعنی طلبه ها را.
امروز بحمدالله نظام اسلامی ما مفتخر است که شخصیت های برجستهی علمی و معنوی در آن حضور دارند؛ مثل همین شخصیت عزیز و عظیمی که بحمدالله این کار [طرح ولایت] هم از برکات ایشان است ـ جناب آقای مصباح ـ من ایشان را نزدیک به چهل سال است میشناسم و به ایشان ارادت قلبی دارم؛ فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسایل اساسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مثل مرحوم علامهی طباطبایی، یا مرحوم شهید مطهری استفاده کنند اما بحمدالله این شخصیت عزیز و عظیم، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر میکنند. من حقیقتاً خدا را حمد و شکر میکنم که جامعهی ما و بخصوص نسل جوان ما به ایشان خیلی علاقه دارند. بنده از هرجا که کسب خبر کردم ـ در سرتاسر کشور ـ اطلاع پیدا کردم که نسل جوان ما به ایشان شدیداً علاقمند و معتقد و قدر دانند؛ این هم نعمت بزرگ خدا و دلیل سلامت این کار است. وقتی انسان با روح و با هدف خدایی وارد میدان شد، همینجور میشود.
جوانی که با معرفت درست اسلامی مجهز است، همت او این نیست که فقط شبهه ها را برطرف کند یعنی موضع دفاعی ندارد موضع یک جوانِ آگاه دارای اعتماد به نفس، از لحاظ ابزار منطقی و فکری، موضع تهاجمی است. اوایل انقلاب وقتی بنده به دانشگاه می رفتم و پاسخ به سوالات می دادم و صحبت می کردمف یک نفر از جوان های وابسته به گروه های چپ از من پرسید: شما در مقابل فلان قضیه چه دفاعی دارید؟ گفتم بنده دفاعی ندارم، من هجومی دارم! انقلاب اسلامی در موضع دفاعی قرار ندارد . اگر ما موضع دفاعی داشتیم ، تا حالا کارمان ساخته شده بود ؛ موضع انقلاب اسلامی موضع هجومی است.
همیشه آن کسانی که راه ها را باز میکنند، مانعها را بر می دارند، کوههای بزرگ را می شکافند و به پیش می تازند و دیگران به دنبال آنها حرکت می کنند، گروه زبده ای هستند که سلاح عمده ی آنها معرفت است. امروز معرفت و آگاهی شما باید آنچنان راه را در مقابل شما روشن کند که بتوانید کارهای بسیار بزرگی را که در این دهه و دهه ی بعد بر دوش شما جوانان است، انجام دهید. انقلاب اسلامی رسالتش فقط تشکیل یک حکومتی با نام اسلامی نبود. بسیاری از شکوفه های این درخت تناور هنوز باز نشده است. این شکوفه ها را این نسل باید باز کند. این درخت را این نسل باید به ثمر برساند.
دو آسیب بزرگ متوجّه محیطهای جوان بوده که این دو آسیب یکی انفعال است، یکی انحراف است. انفعال یعنی احساس دستبسته بودن، بیفایده بودن، ناامیدی در مقابل حوادث سخت، که این با آن توصیهی قبلی برطرف میشود؛ یعنی معنویّت که تقویت شد، انفعال مطلقاً به وجود نخواهد آمد. انحراف -انحراف فکری، انحراف در مبانی معرفتی- با این توصیه (تقویت مبانی معرفتی) برطرف میشود. ببینید ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتیشان ضعیف بود، پایههای معرفتیشان محکم نبود -حالا به هر دلیلی محکم نبود- اینها جذب گروههای التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالمِ اسلامطلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هممیهن خودشان اسلحه کشیدند، جوان را، پیر را، کاسب بازاری را هدف قرار دادند و آماج حملهی خودشان قرار دادند و آن فجایع را، آن جنایات را به وجود آوردند؛ به خاطر ضعف مبانی معرفتی جذب آن گروههای ناسالم شدند و به این راهها کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم صدّام درآوردند؛ یعنی آخرش هم کارشان به اینجا رسید؛ منشأ همهی این ها همان عدم استقرار فکری بود. کسان دیگری در همان زمان بودند -ما میشناختیم افراد را، بنده قبل از انقلاب با خیلی از این افراد آشنا بودم در همین مجموعههای گروهی و مانند اینها- که قرص و محکم ایستادند؛ چون مبانی فکریشان درست بود، با کتابهای شهید مطهّری مرتبط بودند، با تفکّرات علّامه طباطبائی آشنا بودند، با حرفهای مرحوم شهید صدر آشنا بودند، مبانی فکری و معرفتیشان محکم بود، [لذا] قرص و محکم ایستادند؛ بعضی هم مبانی معرفتیشان ضعیف بود و متأسّفانه رفتند. یا بعدها در اوایل انقلاب کسانی کارهای انقلابی کردند و بعد از مدّتها جزو پشیمانها شدند -جمع پشیمانها- که یکی از مسائل انقلاب ما عبارت از همین مسائل حضرات پشیمان است که یک روز انقلابی بودند و بعد، از انقلابی بودن پشیمان شدند.
خوشبختانه در دوران جمهوری اسلامی علوم عقلی رونق گرفته. خب، در قبل از انقلاب در قم خبری نبود؛ زمانی که ما بودیم، مثلاً فرض کنید یک درس آقای طباطبائی با یک عدّهی معدود مثلاً چهل پنجاه نفره بود؛ امّا حالا مثلاً جناب آقای جوادی که سالها [است] در این زمینه [فعّالند]، جناب آقای مصباح، جناب آقای سبحانی و تشکیلاتشان در زمینهی مسائل کلامی، و درسهای متعدّد فلسفهای که شنیدم در قم هست، اینها زمینهی ترویج و اعتلای علوم عقلی را به انسان مژده میدهد که چنین زمینهای به وجود آمده. . به هر حال دعوت جوانهای ما به علوم عقلی، بسیار مهم است؛ توجّهِ حوزهها به علوم عقلی و بخصوص فلسفه، خیلی مهم است.