
مقدمه
بدون تردید در طول مدت رهبری بابرکت حضرت آیت الله امام خامنه ای حفظه الله کمتر شخصیتی همچون علامه محمد تقی مصباح یزدی مورد تمجید و تایید ایشان قرار گرفته است. دقت و تامل در جنس تعابیر معظمله در مورد آیت الله مصباح نشان میدهد ایشان جایگاه خاصی برای آیت الله مصباح یزدی در فضای فکری و سیاسی کشور قائل هستند. مقام معظم رهبری تاکنون بارها و بارها در تجلیل از شخصیت آیت الله مصباح یزدی تعابیر خاص و قابل تاملی را بیان داشته اند. بازخوانی مطالب زیر جایگاه ویژه ایشان را در هدایت نسلهای آینده روشن مینماید.
فرازهایی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب دربارهی شخصیت علامه مصباح یزدی
رحمت خدا بر آن اساتیدی که بر ایشان تاثیر گذاشته اند
این فعالیت ها بزرگتر از حد توصیف و خارج از حد توقع است. موسسهای مبارک وخوشحال کننده است. این همه ظرفیت و توان کار، مژدهای بزرگ است،البته اینها برمیگردد به خصوصیات برجسته و ممتازی که در شخص جناب آقای مصباح وجود دارد.من از سالهای میانی دهه 30 با ایشان آشنایی دارم و از همان زمان این ویژگیها را در ایشان مشاهده میکردم.فضل، تقوا و اخلاص اینها چیزهای با ارزش و با عظمتی است و خداوند با این ویژگیهاست که به حرکتی برکت میدهد.
چنانچه کار بر مبنای علم پایه گذاری بشود وکنندهی کار، آن را با نیت خالص انجام دهد و خودش هم در عمل اهل تقوا و مراقبه باشد اینهاست که یک جامعه را متبرک میکند.جناب آقای مصباح حقاً و انصافاً از حسنات و ذخایر حوزه اند. رحمت خدا بر آن اساتیدی که بر ایشان تاثیر گذاشتهاند و ایشان را تربیت کردهاند و رحمت و تفضل خدا بر خود آقای مصباح که منشأ این همه برکاتاند.
مقاممعظمرهبری از خستگی ناپذیری آیتالله مصباح هم تعریف زیادی کردند وخطاب به حاج آقای رجبی فرمودند:ایشان خسته نمیشوند وان شاءالله آقای رجبی هم خسته نشوند.
معظم له در ادامه بیاناتشان موسسه را الگوی مناسبی برای حوزه علمیه دانستند و فرمودند:حوزه این طوری خوب است. با دیدگاهی نافذ، حرکتی عالمانه که همراه با تقوا اداره شود.
سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار با اعضای هیأت علمی موسسه امام خمینی(ره) 3/ 8/1389
***
باید خود شخص آقای مصباح را به عنوان یک نمونه ما مورد تأمل و مداقه قرار بدهیم
برای بنده بسیار مسرت بخش است که در یک چنین جمعی؛ در یک چنین مرکز عالی بنیانی؛ چنین کار بزرگی را مشاهده کنم.
از اینکه بحمدالله در حوزه علمیه قم یک حرکت عظیمی آغاز شده است خدارا سپاسگذارم. باید با همهی وجود تشکر کنیم از حضرت آقای مصباح که به همت ایشان، کار ایشان، علم واسع ایشان، چنین دستاوردی را به عالم روحانیت و حوزه هدیه کرده است. به نظر من باید خود شخص آقای مصباح را به عنوان یک نمونه ما مورد تأمل و مداقه قرار بدهیم.
اینجا امیدواریم یک پایگاهی بشود و همهی قم؛ همهی حوزهی قم که پرچم تحقیقات عالی بشری در آنجا برافراشته میشود دنیا و دانشگاه ها به شما رو کنند تا از شما استفاده کنند. شما پایه گذاران اولیه ی این حرکت عظیم در آن روز به حساب خواهید آمد.
سخنرانی رهبر فرزانه انقلاب در نمازخانه موسسه مورخ 19/ 9/ 74
***
کسی بهتر از ایشان را نمیتوانید پیدا کنید
یکی از خصوصیات آقای مصباح پرداختن به کارهای بنیانی است. شمابدانید اگر میگفتید برای این کار میخواهیم سراغ آقای مصباح برویم مشکل میدانستم ایشان قبول کنند، ولی بعد که شنیدم؛ واقعا خدا را شکر کردم. کسی بهتر از ایشان را نمیتوانید پیدا کنید. ایشان هم از لحاظ علمی در سطح بالایی قرار دارند و هم از لحاظ معنوی. خیلی مهم است این وارستگی و صفای معنوی و من خدا را شکر میکنم که چنین جلوه هایی وجود دارد.
دیدار با شورای سیاست گذاری طرح ولایت 20/6/1375
بسیار متشکریم از خدا بخاطر شما
روزنامهی کیهان یک مقاله که در ادامه این مطلب نیز آورده شده خطاب به شما نوشته البته اسم نیاورده. اما خب هرکس میخواند میداند که مخاطبش شما هستید. درست همانی که آدم در دلش هست، همین را درباره ی شما ذکر کرده است. حتماً این را بگیرید بخوانید.
به هر حال ما از خدا بسیار سپاسگذاریم به خاطر توفیقاتی که به شما داده. بسیار متشکریم از خدا بخاطر شما. هر سخنرانی که شما میکنید و بنده اطلاع پیدا میکنم و کتابی بیرون میآید، خدا را شکر میکنم و سپاس میگویم خدارا.
سخنرانی رهبر فرزانه انقلاب در منزل آیت الله مصباح یزدی
***
واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند
بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند.
رهبر معظم انقلاب درباره درس هفتگی استاد مصباح در دفتر مقام معظم رهبری در قم فرمودند: هر چه از آن پخش شده و من گوش کردم واقعا انسان استفاده میکند. در ماه مبارک رمضان که سخنرانی ایشان عصرها پخش میشد من غالباً گوش میکردم و بهره میبردم.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در منزل آيتالله مصباح يزدي۲۰/۱۱/۸۹
***
از آقای مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید
من خواهش میکنم که یکایک برادران به این نکته توجه کنند که معارف بایستی در سطح راقی و اعلی ارائه بشود. معنای اعلی، پیچیده بودن نیست – پیچیدهترین حرفها را میشود ساده بیان کرد – منظور ما متینترین حرفهاست. باید متینترین و صحیحترین و پیشرفتهترین حرفها گفته بشود.
آن چیزی که من از معارف توقع دارم، این است.
ممکن است شما بگویید که ما این را چگونه تأمین کنیم. شما باید یک گروه مشاورهی محتوایی از مناسبترین شخصیتهایی که امروز میتوانید پیدا کنید، داشته باشید؛ مثلاً از آقای مصباح دعوت کنید واصرار هم بکنید؛ یا مثلاً از شاگردان آقای مصباح دعوت کنید. خوشبختانه یکی از موفقیتهای آقای مصباح یزدی در قم این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است.
بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران13/12/1370
***
با مرحوم شهید مطهری نیز همینگونه برخورد کردند
شما میبینید این هجومهای تبلیغاتی را که به شخصیتهای برجسته، به انسانهای والا و با اخلاقهای برجسته میکنند؟ اینها همهاش نشان دهندهی اهداف و نیات دشمن است. وقتی یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیتهایی است که همهی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی بایستی از اعماق دل قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرد، میبینید که همین «هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ». حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم، هر جایی که باشد، دشمن آنجا را زود تشخیص میدهد؛ چون حسابگر است.دشمن – همانطور که گفتم – آنجا را میشناسد و به مقابلهاش میآید. با مرحوم شهید مطهری نیز همینگونه برخورد کردند. امروز شهید مطهری در دنیا نیست. البته امروز هم بعضی کسان شهید مطهری را رها نمیکنند؛ امروز هم حتی به او تهاجم میکنند؛ لیکن آن روزی که زنده بود، کسانی که بودهاند و دیدهاند، میدانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانتها، چه ناشایستها و ناسزاها که به آن چهرهی مطهّر و منوّر زده شد.
بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی طرح ولایت10/6/1379
***
جزو مراکز بسیار بابرکت، مفید، خوشعاقبت، تقلید کردنی و قابل قدردانی
من هم از زیارت آقایان محترم خیلی خوشوقتم و از این که بحمداللَّه یکی از آرزوهای دیرین دلسوزان به حوزهی علمیه و آیندهی فکری دنیای اسلام، به شکل مؤسسهی شما تحقق پیدا کرده است، خوشحالم و خدا را شکرگزاریم که بحمداللَّه مردان بزرگ و شخصیتهای برجسته و صاحبنظر و با ابتکار و دلسوزی را برگزید تا چنین تشکیلات و بنایی را پایهگذاری کنند. از خدای بزرگ برای این عزیزانِ مغتنم و بزرگوار، آرزوی توفیق میکنیم و امیدواریم که انشاءاللَّه این رشته کارها و این جریان مبارک، همچنان ادامه داشته باشد.
مؤسسهی شما، مثال و مصداق و نمونهیی از آن کاری است که باید بشود. یعنی یقیناً «مؤسسهی باقرالعلوم(علیهالصّلاةوالسّلام)» که به اسم مطهّر این بزرگوار است و همچنین «مؤسسهی در راه حق»، تا آن جایی که من دانستم و شناختم، جزو مراکز بسیار با برکت و مفید و خوشعاقبت و تقلید کردنی و قابل قدردانی است. ما دعا میکنیم که امثال این مؤسسات زیاد بشود. دعا میکنیم که انشاءاللَّه برنامهریزی عمومی حوزهی علمیهی قم و حوزههای علمیهی دیگر، به آن شکلی بشود که بتواند پاسخ نیازهای فراوان را بدهد و به حسب زمان و نیاز، تطوّر لازم را پیدا کند و همان چیزی بشود که بتواند نگرانی را از کسانی که برای آیندهی دنیا نگرانند، تا حدود زیادی برطرف کند. دعا میکنیم که خداوند انشاءاللَّه به شما هم توفیق بدهد تا این راه را ادامه بدهید و وجود شریف جناب آقای مصباح و دیگر برادران مسؤول و دستاندرکار این مؤسسه و اساتید و خدمتگزاران و محصلان و مشتغلان و فضلایی را که در آنجا مشغول هستند، حفظ کند و مشمول توفیقات خود قرار بدهد. انشاءاللَّه مشمول ادعیهی ولىّعصر(ارواحنافداهوعجّلاللَّهفرجهوصلواتاللَّهعلیه) باشید.
خلاصه ای از بیانات در دیدار اساتید و مسئولان و فضلا و طلّاب بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(علیه السلام) 1/11/1368
***
هرچه میتوانید، از آنها استفاده کنید
در قم، بزرگان و اساتیدی مثل “آقای مصباح”و دیگران هستند؛ هرچه میتوانید، از آنها استفاده کنید.آنان برای شما از لحاظ فکری، خیلی منبع و منشأ خیر و برکتند.
بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران11/11/1376
***
از مفاخر زمان ما و از برکات خدا بر ملت و بر حوزهها و بر جوانان ما
اگر نورانی کردن جوانان و متوجّه کردن آنها به اهمیت مصرف کردن جوانی در راه ارزشهای والا، نقطهی فتحالفتوح انقلاب است، فتحالفتوح استکبار و ضدّ حملهی استکبار هم این است که همین نقطه را از جوانان بگیرد…
بحمداللَّه امکان هم برای شما فراهم است. همین تلاش را که دوستان کردند، با زحمات و در واقع با رهبری و تعلیم حضرت آقای مصباح(دامتبرکاته)- که وجود شریف ایشان، واقعاً از مفاخر زمان ما و از برکات خدا بر ملت و بر حوزهها و بر جوانان ماست – قدر بدانید و دنبال کنید.
از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی25/9/1377
***
پرکنندهی خلاءِ علّامهی طباطبایی و شهید مطهّری
امروز بحمداللَّه نظام اسلامی ما مفتخر است که شخصیتهای برجستهی علمی و معنوی در آن حضور دارند؛ مثل همین شخصیت عزیز و عظیم- جناب آقای مصباح-که بحمداللَّه این کار هم از برکات ایشان است.
من ایشان را نزدیک به چهل سال است میشناسم و به ایشان ارادت قلبی دارم؛ فقیه، فیلسوف، متفکّر و صاحبنظر در مسائلِ اساسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مثل مرحوم علّامهی طباطبایی، یا مرحوم شهید مطهّری استفاده کند، بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلاءِ آن عزیزان را در زمان ما پر میکنند.
من حقیقتاً خدا را حمد و شکر میکنم که جامعهی ما و بخصوص نسل جوان ما به ایشان خیلی علاقه دارند. بنده از هرجا که کسب خبر کردم – در سرتاسر کشور – اطّلاع یافتم که نسل جوان ما به ایشان شدیداً علاقهمند و معتقد و قدردان است.
این هم نعمت بزرگ خدا و دلیل سلامت این کار است…. وقتی انسان با روح و با هدف خدایی وارد میدان شد، همینطور میشود.امیدوارم انشاءاللَّه این کار در حدّ عالی، نتایج و ثمرات خودش را به بار بیاورد و شما جوانان عزیز – هم پسران، هم دختران، هم دانشجویان و هم دانشآموزان – این آگاهیهایی را که بهدست آوردید، معلوماتی که کسب کردید و کتابهایی را که فراگرفتید، استمرار ببخشید و رابطهی خود را با این مرکز، ادامه دهید.
ازبیانات در دیدار دانشجویان و دانشآموزان بسیجی طرح ولایت13/6/1378
***
از برکات ماندگار حوزهى علمیهى قم و از چهرههاى معروف به علم، عمل، جد و ابتکار
اکنون که بحمد اللّه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (أعلى اللّه مقامه) در سایه تلاش پیگیر و موفق جنابعالى رسمیت یافته و به تصویب شوراى عالى انقلاب فرهنگى رسیده است، جنابعالى را که از برکات ماندگار حوزه ى علمیه ى قم و از چهرههاى موصوف و معروف به علم و عمل و جد و ابتکار مىباشید به ریاست و مدیریت این مؤسسه منصوب مىکنم. پایهى این مرکز علمى و تحقیقى بر درک درست از نیاز زمان و تکالیف گران حوزهى مبارک قم بنا نهاده شده است. این کار در عین آنکه استمرار تلاش خیرخواهانهى کسانى است که از آغاز تأسیس آن حوزهى علمیه در اندیشهى تعالى و تکامل پیوستهى آن بودهاند، سرآغاز فرخندهیى نیز براى اهتمام و اعتناء به راههاى ناپیموده و کارهاى ناشده محسوب مىگردد. با توجه به احاطه و نکتهدانى آن جناب، خود را از توصیه به کارهاى بایسته بىنیاز مىدانم و شما و همهى همکاران هوشمند و دلسوزتان را به لطف و هدایت و فضل مستمر پروردگار متعال مىسپارم. امید است مشمول توجهات ویژهى حضرت ولىاللّه الاعظم (روحی له الفداء) بوده باشید.
سیّد علىّ خامنه اى8/ 7/ 74
حکم انتصاب آیت اللّه مصباح یزدى به ریاست مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(ره)
***
مبانی فکری اسلام دست اینهاست
من خواهش می کنم ایشان(حجت الاسلام طباطبایی) و مجموعه ی دست اندرکار به این نکته توجه کنند که پابه پای پیشرفت معلومات قرآنی و دینی اینها (حافظان و قاریان خردسال) آگاهی های استدلالی و عمق بخشیدن استدلالی به اعتقادات اینها را هم حتماً در برنامه قرار بدهید…
به نظر من، یکی از چیزهایی که می تواند خیلی کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهای شهید مطهری، از معارفی که امروز بزرگانی از قبیل آقای مصباح و دیگران که واقعاً مبانی فکری اسلام دست اینهاست؛ از اینها استفاده کنند.
دیدار جمعی از نونهالان و نوجوانان حافظ و قاری قرآن کریم با رهبر انقلاب4/4/1380
***
منبع فکر و اندیشهی بی غل و غش معارف اسلامی
لازم است تشکر کنم از معلمان و استادان و دست اندرکاران و مدیران این تلاش فرهنگی که بسیار باارزش است، مخصوصاً از شخص جناب آقای مصباح که حقیقتاً یکی از وجود های مبارک و مغتنم در دوره ی ما هستند و منبع فکر و اندیشه ی بی غل و غش معارف اسلامی.
ان شاءالله خداوند به ایشان و دیگر دست اندرکاران توفیق ادامهی این خدمت بسیار باارزش را عنایت کند و وسیله ی بهرهمندی هر چه بیشتر، گسترده تر و عمیق تر جوانان را از این سرچشمه های معرفت فراهم کند.
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت در 17/5/1381
***
همواره بر مدار حق
فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و زمانشناس بصیر
از دهه ۱۳۳۰ تاکنون جناب آقای مصباح را میشناختم، همواره بر مدار حق بوده است.آیت الله مصباح یک فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و زمانشناس بصیر است. از همه اینها مهمتر جزء شخصیتهای برجستهای است که هیچگاه در تقدم نظام بر خود تردید نداشته و در این راه بدون لحاظ داشتن موقعیت علمی خود به دل خطر رفته و گاهی یک تنه با «خناسان مسلط» مصاف داده است.
سال 89 دیدار رهبر انقلاب با اعضای موسسه
تکریم حضرت آقای مصباح تکریم «راه حق»
چنین شخصیتی مصداق کامل عالمی است که تشخیص دقیق خود را در روزی که لازم باشد، بی درنگ به میدان می آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح تکریم «راه حق» و نشان دادن «مصداق» و «الگوی شایسته» است.
سال 89 دیدار رهبر انقلاب با اعضای موسسه
پیوست 1
متن زیر مطلبی است که در 4 تیرماه سال 79 در روزنامه کیهان خطاب به آیت الله مصباح به چاپ رسید.
متن مقاله کیهان:
نسبت
تو، چراغ راه مایی! نه این که چراغی در دست داشته باشی و در این ظلمت آذین بسته،راه را نشان ما بدهی! نه،تو،خودت چراغی! هر کجا که بایستی. به هر کجا که اشاره کنی. یا از هر چه که بگویی.ما با اطمینان، تو را باور کرده ایم،ما به تو اعتماد داریم. ما از تو دروغی نشینده ایم.ما تو را تاکنون با اجنبی ندیدهایم.ما امضای تو را پای معاهدات ننگین وابستگی مشاهده نکردهایم. تو چراغ راه مایی،از هر چه که بگویی،باورت می کنیم!چرا چنین نباشیم؟مگر نور،جنسش یکی نیست؟ حالا چه این نور از خورشید باشد یا از نور افکنی قوی،يا از شمعی کوچک، یا از تو که چراغ راه مایی.
با تو هستم: ای چراغ راه خوبی ها،ای مصباح!تو، اگر چه چراغ راه مایی،اما مطلق نیستی. مگر کسی غیر از خدا میتواند مطلق باشد؟ نه، تو،منتها خودت را به اشتعال آوردهای.یعنی چه؟ یعنی این که؛ بعضیها همتشان این میشود که چراغی در دست بگیرند و کورسویی به اطراف بتابانند.اما بعضی هم مثل تو،خود را به اشتعال میکشند.شهدا این گونهاند.تو هم در شهادت مستغرقی.اگر شهید به یک تیر و ترکش به مقام شهود و شهادت می رسد،تو هر روز و هر ساعت به تیری و ترکش از خدا بیخبران و معاندان و فتنهگران و جاسوسان شهید میشوی.ما اشتعال تو را می بینیم. کسی که چشم هدایت به تو دارد،راه را گم نمیکند و در هزار توی نسبتها زمینگیر نمیشود.
تو، همچون سایر علمای ناب شیعه،با به آتش کشیدن خود،راه حق و باطل را نشان ما میدهی. امثال شما،ذخیرههای معرفتی آخر الزمانید.چلچراغهایی که نشئهی سوزشان،از نفت و روغن و نیروی الکتریسیته نیست.بلکه نور، از اشتعال وجودشان ساطع میشود.وقتی کار به این جا بکشد،یعنی به جایی که تمام دار و ندار آدمی به آتش کشیده شود،مگر میشود جلوی انتشار نور را گرفت؟تو،علاوه بر جسمت و علاوه بر علم و اندیشه و معرفت و سالها و سالها صبوری و حلم و اخلاق و دور اندیشیات،حالا آبرویت را به کبریت اشتعال سپردهای و کسی که کارش به این جا کشید مگر از راه رفته باز می گردد؟و مگر از شتاب و انتشار نور، باز میماند؟کسی که به قول خودت،حتی نگوید:راضیم به رضای تو، و بگوید:”من کی هستم که رضایت بدهم، هر چه که تو میخواهی باشد.” آیا چنین کسی از زخم آبروی میهراسد؟آن جا که سلاح و مال و کلام و استدلال کفایت نکند،شاید آبرو به کار آید و کاری بکند.و تو،خوب از این متاع،در مصاف با حرامیان بهره بردهای.مبارکت باد!
آدم با کسی که احساس صمیمیت بکند،او را با ضمیر تو خطاب می کند.در سخن گفتن با شما،من به اندازهی کافی،از سهم صمیمیت خود سود جستم.حالا اجازه بدهید شأن کلام خود را به جایگاه واقعیاش باز گردانم. ما شما را چراغی از چلچراغ راه بشریت میدانیم.از غیرت و صبوری و فهم و پایمردی شما درس میگیریم و از آبرویی که بر کف دست آوردهاید،در پوست نمیگنجیم.نسبت آدمها و تعلقاتشان متفاوت است. یکی به چوب و درخت تعلق دارد، جنگل های شمال کشورمان که هیچ،جنگلهای تو در توی آفریقا هم حریف حرص او نمیشود. یکی هم به قدرت و شهرت وابسته است، نمایندگی مجلس و وزیری که هیچ، رئیس دهکده ی جهانی شدن هم احتیاج روزافزون او را جواب نمی گوید.
ما معتقدیم با ردیابی نسبت آدمها میشود به ذاتشان پی برد.شما در این وادی، به دنبال چیستید تا نسبت شما را و ذات شما را در همان راستا مطالعه کنیم؟ برای حفظ قدرت آمده اید؟ پول و پلهای در کار است؟ هیبتی دارد از کف میرود؟ قول و قراری؟ کارخانه ای؟ شراکتی؟ حزبی؟ نفوذی؟ استمالتی؟ نه! نه! نسبت شما را تنها با خدا باید سنجید. اگر نه، کافی بود شما هم قدری از نردبان وجاهت خود پایین می آمدید و سری به برلین و کنفرانسش می زدید،در این صورت، می دیدید که چگونه نام شما را به سقف آسمان حک می کردندو به یمن قدومتان طاق نصرت می بستند!هر چه نسبت شما با خوبیها و درخشندگیها و اصالتها و بایستگی ها بیشتر است، نسبت آنانی که به صورت شما تیغ میکشند،رو به قه قراست.حضور شما برای آنها تنگی نفس می آورد.آنها،به همه یا هیچ معتقدند.
همین امروز،روزنامه ی رسالت،شکوه کرده بود که فلان حزب،در تصاحب کرسی های مجلس،جناحی عمل کرده است و به چند صدایی مدعای خود اعتنایی نکرده است.باید گفت:برادران،شما از پوشال آیا میتوانید ارادهی استفامت کنید؟ و یا مگر از یک عنصر فریب کار،میشود انتظار صدق و درستی داشت؟ که اگر بله،خود این اراده و انتظار بر باد است. راز این همه هجمه به شما در چیست؟ آیا زبانم لال از این که میبینند شما با اجانب در ارتباطید،در خود میگدازند؟یا از این که بساط اقتصاد کشور را به پیسی و دریوزگی در انداختهاید؟یا جمعیت جوان کشور را در بطالت متوقف کرده اید؟یا “نیک براون” جاسوس را به سفیر کبیری آوردهاید؟یا وضعیت صنعت و کشاورزی کشور را به فلاکت انداخته اید؟یا مواد مخدر را مثل نقل و نبات در دسترس خاص و عام گذاردهاید؟ یا در مجامع بین المللی، از لباس خود تخلیه شدهاید؟ یا مخاطب صریح جاسوس ها شده اید؟ یا اداره ی کشور را به امان خدا وا نهادهاید؟ یا سنگ آزادی به سینه کوفتهاید و دهان مخالفان دوختاید؟یا معیشت مردمان را به خون جگرشان آمیخته اید؟یا شکاف هولناک طبقاتی را باعث شدهاید؟یا از مجامع وابسته و غیر وابسته به دولتهای استکباری چراغ سبز دیدهاید؟ راستی چرا با شما مخالفند؟ چرا چشم دیدن شما و گوش شنیدن استدلالهای محکم شما را ندارند؟ بگویم علت همه ی این مخالفت ها،تنها در این است که شما در جانبداری از اصالت ناب شیعه، پرچم ولایت برداشته اید.
آری عزیز ما، گناه شما،همچون اسلاف شما،در همین است. شما اگر زبانم لال مثل آن روحانی نمای کنفرانس برلین،زیستی مواج و شکلپذیر داشتید،حالا چشم و چراغ آنها بودید و حجم روزنامههایشان را از مراتب علم و فهم و هوشمندی و فرزانگی و آینده نگری خود پر کرده بودند. آنها به همان نسبتی که به غرب دل دادهاند،از شما و امثال شما دل بریدهاند.شما و امثال شما،مانع گسترش و ظهور این نسبت وابسته اید.حزت توده،در تمامی سالهای عمر بعد از انقلاب خود نسبت خود را با شوروی سابق انکار میکرد و بر سر این انکار،جدل نیز میکرد.بعدها که جاسوسی این حزب آشکار شد،نسبتها از مدار خدمت، به ورطهی خیانت منتقل شد. همان گونه که عین همین نسبت،امروزه دربارهی نهضت آزادی صدق میکند.یعنی نسبت نهضت آزادی با امریکا،همان نسبت حزب توده است به شوروی سابق. منتها شکیلتر و تر و تمیز تر و متناسب با مذاق موازین کارسازی شدهی بین المللی.
عمده زخمهایی که این روزها به تن شما می نشیند،از همین ناحیه است. دقیقا به یاد دارم در مصاحبهی کیانوری،رهبر حزب توده با شهید بهشتی، کیانوری با سماجت و وقاحت تمام، از شأن خدوم حزب توده سخن گفت و اطلاق خیانت را از جانب شهید بهشتی رد کرد و رجوع به مجامع حقوق بشری را تهدید کرد. چند سال بعد،آنگاه که شهید بهشتی به راه خود رفت و کیانوری نیز به راه خود و دستهای آلوده و مزدور کیانوری و حزب توده برملا شد،همین فیلم را مجددا” از تلویزیون خودمان پخش کردند. کیانوری با استدلال و استحکام،نسبت حزب توده را با شوروی رد میکرد و بر اصلاح طلبی و توسعه و جامعهی مدنی پا می فشرد.
حالا نیز همان روند ادامه دارد. کار درست و به ظاهر مستحکم! نفوذیهای نهضت آزادی در دولت،بستر فحاشی را به اسم روزنامه و نشریه فراهم کردند و دلارهای آمریکا و نقشهها و طرحهای سیا در برپایی قتلهای زنجیرهای و فضاحت کوی دانشگاه،خوراک و جاهت و مطرح شدن برایشان آورد.در این میان، توهین به شما،دقیقا نعلی است که به پای اسب مراد خود زده اند و می زنند. چرا؟ به این سخن “ریچارد مورفی”وابستهی صهیونیستها در دستگاه سیاست خارجی آمریکا دقت کنید:
تصویب بیست میلیون دلار برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران،تنها یک نماد رسمی و قانونی است. این نماد،دست ما را برای خدمت باز می گذارد.دوستان ما در ایران،نباید از سایر پتانسیل های ایالات متحده بی نصیب بمانند. در این صورت است که سرنگونی معنا پیدا میکند. هیچ به این اندیشیدهاید که با بیست میلیون دلار،یک کارخانهی کوچک دمپایی هم نمیشود احداث کرد؟
حالا،من نگاهم را از کنار مجلس سنا و کنگرهی آمریکا و از روی 20 میلیون دلاری که برای سرنگونی ما تصویب کردهاند، به سایر پتانسیلهای آمریکا میچرخانم.پتانسیلهایی که مغز کامپیوترهای سازمان سیا در طراحی قتلهای زنجیرهای و ظهور آدمهای از یاد رفته،تنها یکی از آن است.با این همه، چرا به شما اهانت نکنند؟ و چرا شما را متحجر و متصلب نخوانند؟اگر خوب بنگریم، در دستور کار اینان،روی شما و چلچراغهایی که ظلمت را پس می زنند،خط کشیده شده است برای خاموش کردن یک چراغ چه میشود کرد؟ فهم کامپیوترهای سازمان سیا می گوید:پف کنید!حالا شما نسبت پف اینان را نه به نور الهی که به خورشید بسنجید.
وقتی کسی خود را به اشتعال کشید،باد دهان، برای خاموش کردن آن اشتعال مناسب نیست.اگرچه زیرکی حکم می کند از چراغ و چلچراغ ها باید محافظت کرد.