اصلی ترین دغدغه های صف اول روحانیت اصیل و انقلابی در روزهای آغازین تحقق انقلاب اسلامی معرفی اسلام ناب به عنوان یک مکتب در مقابل اسلام التقاطی به جوانان کشور بود.
مکتبی ناظر به زندگی اجتماعی انسانها و برخوردار از تمام عناصر فکری و عملی لازمه یک مکتب که در آن هستی ، انسان و اجتماع بشر آنگونه که مدنظر اسلام حقیقی است به جوانان معرفی گردد ؛ یعنی برخوردار از هر دو بخش اساسی یک مکتب یعنی در وهله اول، جهان بینی، باورها و معرفی دقیق هست های آفرینش و در وهله دوم ارزش ها و فلسفه های فردی و اجتماعی آن یعنی ایدئولوژی به صورتی که این ارزشها ریشه در باورها داشته باشد.
دغدغه ای که حیات ظاهری شهید مطهری را آن زمان که دست به قلم برد و در برابر انحراف ها و التقاط های فکری گروهک ها مثل فرقان و مجاهدین بنای بر معرفی اسلام ناب گرفت خاتمه داد. هرچند که ثمره تلاشهای سال های پایانی عمرشان یعنی شش جلد کتاب “مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی” پایه حرکت معرفی اسلام ناب در دهه های آینده انقلاب شد اما این دغدغه عظیم در آن سال های آغازین انقلاب و پاسخی که نمی یافت دلنگرانی های نیروهای تراز اول انقلاب چون شهید بهشتی را رقم می زد که در آن نامه معروف به حضرت امام (ره) در سال 1359 نوشتند: “دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشهها و برداشتهای بینابین، که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفتهها و نوشتهها و کردهها بر این موضوع بینابین گواه …
بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام، سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزیهای بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را میخواهد و زبانش همین را میگوید و قلمش همین را مینویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.
بینش اول به نظام و شیوهای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه بهسوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی میکشاند که خود به خود درها را بهروی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام میگشاید. اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد.” نامه تاریخی شهید بهشتی به حضرت امام (ره)-22/12/1359
رهبر معظم انقلاب نیز در سال های قبل از انقلاب معرفی مکتب اسلام را با تمام عناصر و مفاهیم فکری و عملی که ناظر به زندگی جمعی انسان ها باشد از فوری ترین ضرورت های تفکر مذهبی می دانند و در مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی چنین می نویسند: “طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یک آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسان¬ها، یکی از فوری¬ترین ضرورت¬های تفکر مذهبی است… مسائل فکری اسلام، به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک به لحاظ آن¬که جزئی از مجموعه دین و عنصری از این مرکب و استوانه¬ای در این بنای استوار است و با دیگر اجزا و عناصر، هم¬آهنگ و مرتبط است – و نه جدا و بی¬ارتباط با دیگر اجزا – بررسی شود تا مجموعا از شناخت این اصول، طرح کلی و همه¬جانبه¬ای از دین، به صورت یک ایدئولوژی کامل و بی¬ابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبعدی انسان، استنتاج شود”3/8/1353
خلا حرکت شهید مطهری و پاسخی که باید به نیاز جوانان و نسل های پیاپی در جهت شناخت اسلام کامل داده می شد سال های متمادی پس از پیروزی، انقلاب و انقلابیون را آزار می دهد و امام خامنه ای حفظه الله در این باره در تاریخ 5/2/1366 می فرمایند: “واقعا نیاز است به کسانی که افکار اسلامی را همین طور که شهید مطهری نگاه می کرد [بنگرند] با همان دقت، با همان همه سونگری، با همان اخلاص، با همان بی توقعی، … حاضر بود سرمایه گذاری کند از شخصیت خودش به تمام ابعاد، به هرشکلی …این خلاء باید پر بشودبه یک شکلی. البته ما چهره های برجسته ای داریم ، این به این معنی نباشد که ما ناشکری کنیم؛ وجود فضلا و علما و محققین و اندیشمندانی که واقعا هرکدام یک گوهر گرانبهایی هستند، ما واقعا قدر اینها را باید بدانیم، و از این گونه افراد داریم در حوزه علمیه، در بیرون حوزه علمیه، شخصیت های بزرگی هستند. لکن آن شخصیت چند جانبه چند بعدی در همه زمینه ها خیلی کم پیدا می شود و ما واقعا این خلا را احساس میکنیم.”
تا اینکه ثمره تلاشهای آیت الله مصباح در طول سالهای دفاع از مرزهای عقیده و ایمان در موسسه باقر العلوم (ع) با هدایت حضرت امام (ره) و موسسه امام خمینی(ره) با هدایت امام خامنه ای(حفظه الله) به بار می نشیند و اولین دوره های طرح ولایت که هدف اساسی آن معرفی پایه¬های فکری و بنیان های اساسی اندیشه اسلامی است با استقبال صدها جوان از سراسر کشور در سال 1375 آغاز می¬گردد و ده سال پیاپی رهبر انقلاب با متولیان و برگزار کنندگان و فارغ التحصیلان طرح ولایت دیدار می کنند و در تمام این دیدارها توصیه هایی را می فرمایند که هرکدامشان مسئولیتی سنگین بر دوش دغدغه مندان حاکمیت باورها و ارزشهای اسلامی می گذارد.
ایشان در دیدارهای آغازین با دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت با صراحت تمام بشارتی عظیم در پرشدن خلاء وجود شهید مطهری در انقلاب اسلامی می دهند و آیت الله مصباح یزدی را پرکننده این خلاء بزرگ در انقلاب و مرکز توجه جوانان سراسر کشور قرار می دهند و می فرمایند: امروز بحمداللَّه نظام اسلامی ما مفتخر است که شخصیتهای برجستهی علمی و معنوی در آن حضور دارند؛ مثل همین شخصیت عزیز و عظیم جناب آقای مصباح که بحمداللَّه این کار هم از برکات ایشان است. من ایشان را نزدیک به چهل سال است میشناسم و به ایشان ارادت قلبی دارم؛ فقیه، فیلسوف، متفکّر و صاحبنظر در مسائلِ اساسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مثل مرحوم علّامهی طباطبایی، یا مرحوم شهید مطهّری استفاده کند، بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلاءِ آن عزیزان را در زمان ما پر میکنند… بنده از هرجا که کسب خبر کردم در سرتاسر کشور اطّلاع یافتم که نسل جوان ما به ایشان[علامه مصباح] شدیداً علاقهمند و معتقد و قدردان است. این هم نعمت بزرگ خدا و دلیل سلامت این کار[طرح ولایت] است. وقتی انسان با روح و با هدف خدایی وارد میدان شد، همینطور میشود. امیدوارم انشاءاللَّه این کار در حدّ عالی، نتایج و ثمرات خودش را به بار بیاورد. (13/6/78)
و درباره ضرورت و اهمیت طرح ولایت در این دیدارها فرمودند:
«واقعاً این کار[طرح ولایت] جزء کارهای بنیانی است، خیلی کارهای خوب داریم ولی بعضی کارهای خوب بنیانسازی است… تفکر فلسفی اسلام و فهم درست از مبانی اسلامی کاری میکند که انسان در هر لحظه از لحظات احساس میکند که در کجای راه و به سمت کدام هدف حرکت میکند، قدرت تحلیل برای حوادث پیدا میکند و وظیفه خودش را در هر شرایطی تشخیص میدهد(20/6/75)»
پس از آن، معظم له در دیدارهای پیاپی مدام بر گسترش طرح ولایت برای جوانان تاکید می نمایند تا آنکه، امر به فراگیر شدن آن را صادر می فرمایند: “به نظر من این طرح (طرح ولایت) بایستی فراگیر شود… هرچه دربارهی آن سرمایهگذاری شود، به نظر من زیاد نیست(13/6/78).
و در هجمه سنگین معاندین داخلی و خارجی علیه مطهری زمان در دیدار با دانش آموختگان طرح ولایت هشدارهایی میدهند که برای همه دلسوزان تفکر ناب اسلامی جای تامل دارد که می فرمایند: ” و هم ینهون عنه وینأون عنه… درباره پیام پیغمبراسلام نیزهمینطور بود. دشمنان، هم دیگران را از قرارگرفتن در شعاع این افکار نورانی نهی میکنند، و هم خودشان را… این هجومهای تبلیغاتی را که به شخصیتهای برجسته، به انسانهای والا و با اخلاقهای برجسته میکنند؟ اینها همهاش نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. وقتی یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیتهایی است که همهی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی بایستی از اعماق دل قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرد، می بینید که«وهم ینهون عنه وینأون عنه». حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم، هرجایی که باشد، دشمن آنجا را زود تشخیص می دهد؛ با شهیدمطهری نیز همینگونه برخوردکردند. 10/۰۶/79 ”
اما افسوس با وجود حمایت های بی دریغ امام خامنه ای عزیز مبنی بر گسترش طرح ولایت که همه دست اندرکاران فرهنگی کشور را به مغتنم شماری و استقبال فرا می¬خوانند و می¬فرمایند: “ان شاء ا… این کار(طرح ولایت) هم باید روز به روز به همین صورت قوی و خوب توسعه پیدا کند و کسانی که دست اندرکار مسائل فرهنگی هستند مغتنم بشمارند، قدر بدانند و از آن استقبال بکنند(13/6/78)” آنگونه که باید از سوی مجموعه های دانشجویی و فرهنگی توجه جدی نمی شود و این ثمره علمای اسلام و صدها سال مجاهدت های فکری در طول قرون و ده ها سال مجاهدت هدفمند در نیم قرن اخیر که علامه مصباح درباره آن تعابیر زیر را می فرمایند؛ همچنان در جامعه محجور می ماند:
-بنده قریب به 70 سال است که مشغول تحصیل علوم دینی هستم و به اندازه وسع خودم ، کارهایی نیز چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب انجام داده ام؛ اما صادقانه می گویم که آنچه امروز به نام طرح ولایت معروف است ، بهترین خدمتی بوده است که بنده در طول این 70 سال در انجام آن سهمی داشته ام، … بنده معتقدم بهترین خدمتی که می توان برای نسل آینده کرد، انتقال این مفاهیم به صورت معقول و قابل باور و قابل عمل است.
-دوره طرح ولایت و شش کتاب آن حاصل تلاش ها و فعالیت های ده ها نفر در طول ده ها سال است که از افکار علامه طباطبائی، شهید مطهری و حضرت امام (ره) در آن ها استفاده شده است.
-امتیاز و ویژگی اول این طرح این است که طرح ولایت، یک نظام هماهنگ فکری را عرضه میکند،
-بنده در کارهای فرهنگی که در طول 60-70 ساله عمرم انجام دادهام کمتر کاری را میشناسم که به اندازه طرح ولایت برکت داشته باشد. این کار حاصل 40-50 سال تدریس و تحقیق در مسائل اسلامی، که ثمرهاش امروز به این شکل فشرده در اختیار شما قرار گرفته است.
-مسائلی که به صورت چند کتاب در اختیار شما قرار گرفته و شما در مدت یک ماه آن را می خوانید، دست کم بیش از 40 سال مورد تفکر و کار دقیق علمی قرار گرفته تا چنین ساده و روان تدوین شده، به دست شما برسد.
تا اینکه دوباره تاکیدات امام خامنه ای مینی بر اهمیت تقویت بنیه های اعتقادی و ضرورت طرح ولایت دوباره لب به سخن می گشایند و می فرمایند:
– تقویت بنیه معرفت دینی بسیار مهم است. احساسات خوب است، عواطف خوب است و تحریک آن هم خوب است مثل همین اربعین که مردم با عواطفشان و با احساساتشان شرکت می¬کنند. اما احساسات می¬تواند پوچ باشد و می¬تواند مبتنی بر مبانی باشد. باید اصول و مبانی را در اذهان تقویت کرد. بنیه¬های فکری خیلی مهم است. بنیه¬های فکری را، معرفت دینی را باید تقویت کرد… همین طرح ولایت چیز خوب و الگویی است که محصول آقای مصباح ادام الله بقائه است،که ایشان هم منبع فکر و محتوا را داشتند و هم ابزار را – مانند شاگردان- این تجربه است باید حمایت شود.(19/8/1395- با تلخیص)
اما افسوس بسیار که نه آن دغدغه های شهید مطهری و شهید بهشتی درک می شود و نه عمق توصیه های امام خامنه ای عزیز، و مشغول شدن متولیان فرهنگی کشور به ظاهر ساختمان فرهنگی آن، غفلتی عظیم از بنیان های فرهنگی را رقم زده است که نمی دانند این ساختمانی که بنیان آن سست و ستون آن ترک برداشته را نماکاری و آینه کاری نگه نخواهد داشت و آنچه در ظاهر امروز نمایان می شود ریشه در باورها و ارزش های زیرین جامعه دارد و بلای عظیمی است این مشغول شدن به تظاهرات فرهنگی که پی جویی درمان آن، جمعی از افسران جنگ نرم گذشته از خود را لازم دارد که در جهت معرفی باورها و ارزشهای اصیل اسلامی به سیل جوانان علاقه مند؛ سر از پا نشناسند.
به اذعان و اقرار بسیاری از فراگیران تحولات عمیقی در بنیه های فکری، معرفتی و اخلاقی ایشان شکل گرفته است که چیزی قریب 800 دلنوشته این عزیزان در سال های اخیر؛ خود گواه روشنی بر این تاثیر گذاری معارف اصیل و ناب اسلامی ست که کام تشنه بسیاری از معارف جویان را سیراب کرده است.
قسمت هایی دیگر از بیانات امام خامنه ای حفظه الله درباره طرح ولایت
-آنچه که من را به این اجتماع، به این برنامه، به این اردو و به این مجموعهی علمی و آموزشی و فرهنگی دلبسته و معتقد میکند، این است که در اینجا آمیزهای از علم و ایمان و از تفکّر و عاطفه، مشاهده میشود.(10/6/79)
- این معرفتها باید ملاک فعالیت سیاسی را هم به دست شما بدهد. این باید با ملاکهای ناشی از همین معرفت اسلامی باشد. اگر این ملاکها در دست یک فعال سیاسی نباشد، جبههها را اشتباه میکند، جبهه حق و باطل را با هم مخلوط میکند، از هم تمیز نمیدهد(مقام معظم رهبری 17/5/81).
- لازم است تشکر کنم از معلّمان، استادان، دستاندرکاران و مدیران این تلاش فرهنگی[طرح ولایت] که بسیار با ارزش است. مخصوصاً از شخص جناب آقای مصباح که حقیقتاً یکی از وجود های مبارک و مغتنم در دوره ی ما هستند و منبع فکر و اندیشه ی بی غل و غش معارف اسلامی. ان شاءالله خداوند به ایشان و دیگر دست اندرکاران توفیق ادامه ی این خدمت بسیار با ارزش را عنایت کند و وسیله ی بهره مندی هر چه بیشتر، گسترده تر و عمیق تر جوانان را از این سرچشمه های معرفت فراهم کند. بیانات در جمع دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت- 17/5/1381″
- شما جوانان عزیز، هم پسرها و هم دخترها، هم دانشجویان و هم دانشآموزان، این آگاهیهایی را که به دست آوردید، معلوماتی که کسب کردید و کتابهایی را که فرا گرفتید استمرار ببخشید. رابطه خود را با این مرکز ادامه بدهید.(13/6/78)
- درطول تاریخ هرجا شما پرچم برافراشته حقی را ملاحظه میکنید،در پای آن پرچم،یک جمع جوان با ایمان خواهید دید،غیر از این نمیشود.فرموده اند:…برشما باد به جوانان، خود پیغمبراکرم هم درمدینه این بار سنگین را، وپیش از آن درمکه درآغاز بعثت بر دوش یک تعدادی جوان قرار دادند و الا این بار به منزل نمیرسید هم نیروی معنوی جوانان،نیروی روحی جوانان،انگیزه،نشاط،روحیه حقپذیری،کمی تعلقات دنیوی وهم توانایی وطاقت جسمی جوان آنها را برای کارهای بزرگ آماده میکند و وقتی که معرفت ایمانی روشن ومستدل ازسوی پیغمبران به این دلهای نورانی وبه این روحها تلقین ومنتقل میشد،آنوقت همان چیزی به وجود میآمد که از او تعبیرشده است به زبرالحدید یعنی پارههای پولاد آبدیده.″
- جوانی که با معرفت درست اسلامی مجهز است، همت او این نیست که فقط شبهه ها را برطرف کند یعنی موضع دفاعی ندارد، موضع یک جوانِ آگاه دارای اعتماد به نفس، از لحاظ ابزار منطقی و فکری، موضع تهاجمی است.″
- اهمیت کار شماها و این طرح ولایت و این زحمات حقیقتاً ارجمندی که برای اینگونه کارها کشیده میشود، در اینجاست که شماها دارید با آگاهی، وارد عرصهی حیات اجتماعی خودتان در دوران جوانی میشوید. این معرفتها، این آگاهیها و این آشنایی با مبانی دین و مبانی فرهنگ محکم و استوار دینی، چیز خیلی عظیمی است.″
محسن حقیقی مقدم
شهریور ماه ۱۳۹۶