دو عرصه مجاهدت در جمهوری اسلامی

امروز جمهوری اسلامی در دو جهت که به هم مرتبط و متصل هم هستند احتیاج به مجاهدت فراوانی دارد. یکی اینکه در مجموعه مسایل کشور کارآمدی خود را نشان بدهد. این آن چیزی است که ما همیشه از مسؤولین دولتی میخواهیم. با فساد مبارزه کنند، قوانین خدا را با قوت و قدرت اجرا کنند، روشهای صحیح را برای اداره جامعه آنچنان که اسلام خواسته برگزینند، از تخلف اغماض نکنند. با گناهگار، با متجاوز، با قانونشکن، با سودجو، با چپاولگر، کنار نیایند. تنبلی و کوتاهی را در ادای مسؤولیت عظیمی که بر دوش مسؤولان اجرایی کشور است روا ندارند. مسؤول اجرایی فقط قوه مجریه نیست قوه مجریه، قوه قضاییه، نیروهای مسلح هر کسی که، حتی قوه مقننه هرکسی که کاری در این نظام به عهده دارد کار خود را خوب انجام بدهند با اخلاص انجام بدهند. با تخلف مواجه کنند این آن چالش اول است. به عهده مسؤولان نظام است. شما جوانها هم که امروز تحصیل میکنید درس میخوانید خودتان را آماده میکنید، فردا همین مسؤولیتها دست شما و مال شما است در سطوح مختلفش. در وجود خودتان باید آن روح ملکوتی که با انوار الهی مطلعلع شده با انوار معنویت و معرفت و ضمناً با توکل به خدا استحکام پیدا کرده در مقابل وسوسهها تسلیم نمیشود در مقابل تهدیدها عقب نشینی نمیکند. در مقابل مانعها احساس نا امیدی نمیکند. این جور باید خودتان را تربیت کنید. خودتان را آماده کنید، برای آنچنان کارهای بزرگی، این یک چالش است.[1]
آن چالش دومی که در مقابل جمهوری اسلامی است، در زمینه تفکرات و خط کلی نظام اسلامی است که البته کاملاً با آن بخش اول هم مرتبط است. امروز بخش عظیمی از تبلیغات جهانی متوجه این میشود که معارف اسلامی در باب حکومت را مورد تردید و خدشه قرار بدهد و فرهنگ و معارف و فراودههای ذهنی خود را که بارها هم تخلفش ظاهر شده است ناکارآمدیاش نشان داده شده است آن را بر ذهن جوامع مسلمان و از جمله مردم کشور ما و از جمله مسؤولین ما تحمیل کنند. من دیروز به مسؤولان بلند پایه کشور که اینجا بودند گفتم: یکی از خصوصیات دولت کریمه نفوذ ناپذیری است. معنای نفوذ ناپذیری معانش این نیست که انسان در مقابل سخنی با اندیشهورزی مطالعه و تفکر نکند این معنایش نیست معنایش این است که در مقابل وسوسه دشمن در مقابل بوق و جنجال دشمن در مقابل مسلم گرفتن یک غلط از سوی دشمن و پرتاب کردن او به سوی افکار عمومی تسلیم نشود. امروز این جوری است. در دنیا یکی از پیشرفتهترین بخشهای علمی دنیا امروز بخش ارتباطات است. همین تبلیغات چگونگی وانمود کردن یک مطلب غلط به صورت یک مطلب درست و تحمیل کردن آن و تحقیر کردن هر کسی که آن را قبول ندارد. این آنجایی است که اگر چناچه دشمن موفق شد جهت کلی نظام را تغییر خواهد داد این خطرش بیشتر است.[2]
اینجا دیگر بحث جزئیات نیست، شما امروز میبیند در تبلیغات دشمن بر روی مبانی واضح تفکر اسلامی علامت سؤال میزنند، بدون هیچگونه منطق و استدلالی پشت این علامت سؤال؟! قرنها مسلمانها شاهد حکومتها و دستگاههای سیاسی بودند که بویی از اسلامی نبرده بودند به نام مسلمان زندگی میکردند اما اسلام فقط در معبدها و در کنج دلها، زاویه خانهها و عبادتگاهها فقط حضور داشت. نه حاکم اسلامی بود، نه ارتباطات حکومتی اسلامی بود، نه جنگ و صلح اسلامی بود، همه چیز مثل روش جاهلی، شما نگاه کنید به حکومت بنی عباس یا بنی مروان اسمشان اسلام اسمشان مسلمان روششان روش بقیه حکومتهای غیر اسلامی، همان زورگویی همان ظلم همان چپاولگری همان ارتکاب محرمات همان فسق و فجور در دستگاهای حکومتی این چه اسلامی است. قرنها مسلمانها این را تجربه کردند.[3]
حتی در زمان خود ما بعضی از نقاط دنیا حکومتهایی به نام حکومت اسلامی تشکیل شده، الآن در دنیا به غیر از جمهوری اسلامی ایران دو تا جمهوری اسلامی داریم، من نمیخواهم اسم بیارم که اسمشان به طور رسمی جمهوری اسلامی است. قبل از انقلاب میگفتند یک کشور آفریقایی که جمهوری اسلامی است اسمش جمهوری اسلامی فلانجا و بنده میگفتم که جمهوری اسلامی آمریکایی فلانجا بگویید. حقیقت هم همین بود، یک گروه دست نشانده آمریکا از اسم اسلام استفاده میکردند. حالا برای اولین بار یک حکومتی تشکیل شده که معیارهای آن حکومت اسلامی است یعنی حاکم اسلامی اگر مرتکب فسق و ظلم و حرام و ناشایستگی شد به خودی خود منعزل است شخصیتهای برجسته نظام شرطشان عدالت است، شرطشان دوری از گناه است شرطشان دوری از دنیا طلبی است. قوانین در این حکومت مقید به این است که با شرط تطبیق کند. این اولین بار است که یک نظام اسلامی به این صورت تشکیل شده خوب بدیهی است که با آن مخالفت و مبارزه شود.[4]
اولین کار مهمی که اینها دارند این است که در اساس این مبنا خطشه ایجاد کنند و آن مسأله این است که آیا دین اساساً میتواند اداره امور زندگی انسانها را به عهده بگیرد یا نه. این یک تعبیر دیگری است که اصلاً آیا دین درست است یا نه؟! یک تعبیر پنهانی و منافقانهای است از اینکه اصلاً دین آیا رسالتی دارد یا نه، چون خودش میگوید من آمادهام دنیا و آخرت مردم را اداره کنم. اگر کسی شک کرد در این که آیا دین میتواند تنظیم امور سیاسی و اجتماعی، اقتصادی جوامع را اداره کند این در حقیقت دین را تکذیب کرده. کدام دین است که چنین ادعایی نداشته باشد. و ما ارسلنا من الرسول الا لیطاع به اذن الله لقد ارسنا رسلنا بالبینات تا آنجایی که لیقوم الناس بالقسط اصلاً برای این است که جامعه را نظام بدهند، جامعه را اداره کنند، انسانها را در هیأت اجتماعیشان اداره کنند. ادعای خود دین این است. اگر کسی این را انکار کرد در واقع اصل دین را انکار کرده. این همان تغییر جهت کلی است این جزء کارهایی است که در برنامه بسیار حساب شده و پیگیر دشمنان نظام اسلامی و جمهوری اسلامی این وجود دارد. هم در این بخش کار میکنند هم در کارآمدی. [5]
[1] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموختگان طرح ولایت سال 06/06/1380
[2] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموختگان طرح ولایت سال 06/06/1380
[3] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموختگان طرح ولایت سال 06/06/1380
[4] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموختگان طرح ولایت سال 06/06/1380
[5] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموختگان طرح ولایت سال 06/06/1380